درباره وبلاگ
هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس(ع) محله پسکلایه کوچک واقع در شهرستان شهسوار بوده و عمده فعالیتهای این هیئت برگزاری مراسم فرهنگی و مذهبی با حضور جوانان ولائی و متدین محل و حمایت پیران و پیشکسوتان می باشد. مکان هیئت: تنکابن - پسکلایه کوچک - خیابان شهید کوهستانی- خیابان شهید بیژن حسین پور - مسجد صاحب الزمان (عج)
ورود کاربران
آخرين مطالب ارسالي
- سالروز شهدای هفتم تیر و روز قوه قضائیه
- روز خاص زیارتی امام رضا علیه السلام
- درگذشت استاد کریم خانی تسلیت باد
- تصنیف بسیار زیبای "قطعه ای از بهشت"
- میلاد امام علی بن موسی الرضا(ع)
- چهل حدیث از امام رضا (ع)
- صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
- قطعه "سبزه نوروز" از دکتر اصفهانی در وصف امام رضا علیه السلام
- نماهنگ امام رضا(ع) با صدای حامد زمانی
- سالروز ارتحال رهبر کبیر انقلاب و نیمه خرداد
- ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختران
- زندگینامه حضرت معصومه (س)
- کرامات حضرت معصومه (س) از زبان خادمان حرم
- عظمت و کرامت حضرت معصومه سلام (س) در روایات
- شهادت امام جعفر صادق (ع)
- معجزات و کرامات امام صادق علیه السلام
- زندگینامه امام جعفرصادق(ع)
- چهل حدیث از امام جعفر صادق (ع)
- روز آزادی خرمشهر گرامی باد
- نیمه شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
نويسندگان
آمار بازديد
آنلاين : 1 نفر
بازديد امروز : 41518 نفر
بازديد ديروز : 32758 نفر
بازديد ماه : 74276 نفر
بازديد سال : 41517 نفر
کل بازديد : 313059 نفر
تعداد اعضا : 10 نفر
کل مطالب : 1937
نظرات : 68
مشتى از خاك كربلا در دست على عليه السلام
حرثمه مى گويد: چون از جنگ صفين همراه على عليه السلام
برگشتيم ، آن حضرت وارد كربلا شد. و در آن سرزمين نماز خواند. آن گاه مشتى
از خاك كربلا برداشت و آنرا بوئيد سپس فرمود: واها لك يا تربة ليحشرنَّ منك قوم يدخلون الجنّة بغير حساب آه اى خاك ! حقّا كه از تو مردمانى برانگيخته شوند كه بدون حساب داخل بهشت گردند. وقتى حرثمه به نزد همسرش كه از شيعيان على عليه السلام بود
بازگشت ماجرائى را كه در كربلا پيش آمده بود براى وى نقل كرد، و با تعجب
پرسيد: اين قضّيه را على عليه السلام از كجا و چگونه مى داند؟ حرثمه مى گويد: مدتى از ماجرا گذشت . آنروز كه عبيدالله بن زياد لشگر بجنگ امام حسين عليه السلام فرستاد، من هم در آن لشگر بودم . هنگامى كه به سرزمين كربلا رسيدم ناگهان همان مكانى را كه على
عليه السلام در آنجا نماز خواند و از خاك آن برداشت و بوييد ديدم ، و
شناختم و سخنان على عليه السلام به يادم افتاد. لذا از آمدنم پشيمان شده ، اسب خود را سوار شدم و به محضر
امام حسين عليه السلام رسيدم ، و بر آن حضرت سلام كردم و آنچه راكه در آن
محل از پدرش على عليه السلام شنيده بودم ، برايش نقل كردم امام حسين عليه
السلام فرمود: آيا به كمك ما آمده اى يا به جنگ ما؟ گفتم : اى فرزند رسول خدا! من به يارى شما آمده ام نه به جنگ شما! امّا زن و بچّه ام را گذارده ام و ازجانب ابن زياد برايشان بيمناكم . امام حسين عليه السلام اين سخن را كه شنيد فرمود: حال كه چنين است از اين سرزمين بگريز كه قتلگاه ما را نبينى و
صداى ما را نشنوى . بخدا سوگند! هر كس امروز صداى مظلوميّت ما را بشنود و
به يارى ما نشتابد، داخل آتش جهنّم خواهد شد. بحارالانوار ج 44 ص 255.
تعداد بازديد : 68 | ارسال نظر(0) | نسخه قابل چاپ | موضوع: حوادث و اتفاقات عجیب,
برچسب ها: کرامات امام حسین
جستجو
پربازديدترين مطالب
پيوندها
- پرچم سرخ یا حسین
- مختارنامه ای ها
- پایگاه جامع عاشورا
- ایران و جهان چند قطبی
- ایران ارتوپد
- دریای خزر
- داستان برای کودکان و نوجوانان
- تغذیه سالم و درست
- هیئت انصارالحسین (ع) شهدای آذریهای تنکابن
- هیئت انصار الحسین
- بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی
- بچه های شیعه
- سایت مسجد جمکران
- پایگاه اطلاع رسانی تعزیه ایران
- تجربه های آموزشی قرآنی
- دار الایتام امام هادی (ع)
- آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
- کوچکترین مرد کربلا
- پایگاه مقاومت شهدای پسکلایه کوچک
- شجره طیبه صالحین
- فروشگاه اسلام مارکت
- آموزش مداحی امیرپور خادم العباس
- شیعه نیوز
- شیعه لیدرس
- هاست رایگان
- پوسترهای مذهبی
- مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)
- دختران آفتاب
- سایت آیت الله سیستانی
- مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
- تو فقط لیلی باش
- طرح عفاف و ترویج حجاب
- حسینیه نوحه
- طراحی سایت
- ریاحین
- سبک زندگی اسلامی
- کتابخانه احادیث شیعه
- اسلام کوئست
- مسجد الزهرا
- عقیق