اینجا چه سرائیست که جز درد ندارد
در سینه جز افسونِ دلی سرد ندارد
شهریست که آغشته شده فتنه و کینه
این کوفه به جز طوعه مگر مرد ندارد
منبع: www.zakerin.ir
اسیر گشته ام اینجا ز بغض این سینه
گرفته راه نفس را به پنجه ی کینه
برو به راه دگر ای ضیاء قلبِ رسول
منبع: www.zakerin.ir
به شهر کوفه نوای صفا نمی آید
ز نای سینه ی مردم وفا نمی آید
میان خنده ی آنها چنین به گوشم خورد
به جز صدای ذبیح القفا نمی آید
منبع: www.zakerin.ir
افسوس، نشد که در کنارم باشی
تا مونس قلب جان سپارم باشی
من جان دهم و، تو درکنارم باشی
صید تو شدم، ولی نشد قسمت من
منبع: www.zakerin.ir
کوچه های شهرِ کوفه شد پناهِ آخر من
ضربه های تازیانه می خورد بر پیکرِ من
من غریبِ این دیارم
غم درونِ سینه دارم
می شود این افتخارم
چون عمویم رستگارم
یا حسین جان(4)
در کوچه های کوفه در غربتم خدایا
از مردمانِ این شهر در حیرتم خدایا
اشکم شده طبیبم
من بی کس و غریبم
کوفه میا حبیبم
کوفه میا حبیبم (4)
سوی کوفه میا حسین که گشته شهر آهِ من
بام دار الاماره شد حریم قتلگاهِ من
خون بارد دیدگان من
بر لب رسیده جان من
خشکیده این زبان من
یابن الزهرا حسین حسین(3)
فرزند دلبند عقیلم
حسین را اول قتیلم
خون خداوند جلیلم
ما را شهادت، باشد سعادت
يا حسين اى آرام دلم
اى عشق تو در آب و گلم
گفتم بيا از تو خجلم
اى معناى همه قرآن
كوفه ميا حسين جان
يا ثارا... حسين جان
درد هجران را به وصل خود دوا کن یا حسین
انتظارم می کشد، یادی ز ما کن یا حسین
کوفه را با یک نظر چون کربلا کن یا حسین
گرچه دورم، بر نگاه دل نشینت جان دهم
قهرمان عشق در چاه بلا افتاده است
كار مسلم وای دست اشقیا افتاده است.
اشك جاری بر رخش شرح غمی پنهان دهد
گوشة غربت به یاد كربلا افتاده است.
با نام شهر کوفه جانم پر از شرر شد
نایبِ پورِ زهرا در کوفه خون جگر شد
مسلم به رسم دعوت رو سوی کوفه آورد
امّا بهار عمرش در کوفه بی ثمر شد
تا شنیدم ای خدا مسلم فدا شد وای وای
یافتم یارب که فصل کربلا شد وای وای
از سر دار الاماره قاصدِ دل مضطرم
بر زمین افتاد و در حقش جفا شد وای وای
دیده به تیغ دوختم، تا مگر از دعای تو
تو نگه افکنی و من، سر فکنم به پای تو
مرگ بود سعادتم که لحظه ی شهادتم
سایه فکنده بر سرم، قامت دلربای تو
یوسف زهرا، حسین، جان به فدایت
خون گلویم نثار خاک پایت
اول قتیلم، نجل عقیلم
یا ثار الله و ابن ثاره