تبلیغات X
سفارش بک لینک
نرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکی
آموزش ارز دیجیتال
لباس خواب
ابزار تادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
جعبه لوح تقدیر
مجوز موسیقی
وی شاپ
Buy kaspa miner
Buy ks3
Ks3 miner
هنگ درام
لیوان حجامت شعبانی
تولید پاکت پستی
ارسال بسته
فایل گپ
پنل فروشندگان


هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

درباره وبلاگ


هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس(ع) محله پسکلایه کوچک واقع در شهرستان شهسوار بوده و عمده فعالیتهای این هیئت برگزاری مراسم فرهنگی و مذهبی با حضور جوانان ولائی و متدین محل و حمایت پیران و پیشکسوتان می باشد. مکان هیئت: تنکابن - پسکلایه کوچک - خیابان شهید کوهستانی- خیابان شهید بیژن حسین پور - مسجد صاحب الزمان (عج)


ورود کاربران

موضوعات مطالب

- حج
- شعر
- صفر

نويسندگان

آمار بازديد


    آنلاين : 1 نفر
    بازديد امروز : 58326 نفر
    بازديد ديروز : 32758 نفر
    بازديد ماه : 91084 نفر
    بازديد سال : 58325 نفر
    کل بازديد : 329867 نفر
    تعداد اعضا : 10 نفر
    کل مطالب : 1979
    نظرات : 69


Thumb

صحبت از مکه شد و زیارت خانه خدا یکی از خادمین بیاد داستان یکی از بستگانش افتاد که به رحمت خدا رفته بود و شرح حال آن را اینگونه تعریف می کرد...


می گفت یکی از بستگان نزدیک من به نام بهرام که فرهنگی بود با وجودی که چندین سال قبل بازنشسته شده بود ولی برای تامین مخارج زندگی دست از کار نکشیده و مشغول کار در دفترخانه یکی از دوستانش بود و در تمام دوران زندگی دست از کار و تلاش بر نداشت. زندگی مرفه و عالی نداشت ولی شکر خدا خونه و درآمدی داشت تا خودش و خانواده اش رو در این سن بالا اداره کنه. در کمک به خویشان و دوستان هم هیچ مضایقه نداشت.

در دوران جوانی به اتفاق دو نفر از همکاران و دوستان قدیم که در آموزش و پرورش کار می کردند قطعه زمینی با قیمت خیلی پایین خریداری کرده بودند که همش سنگ بود و زمین هموار و مناسبی نداشت و سه نفرشان نیت کرده بودند که اگه قیمتی پیدا کرد بفروشند و سه نفری با هم به خانه خدا مشرف شوند.

سالها از این ماجرا می گذشت و حتی پس از بازنشستگی هم گشایشی حاصل نشد در طول این سالها سه نفر دوست بارها به زمینشان که در سراشیبی تندی قرار داشت و پر از سنگ بود می رفتند و برای تفریح با هم می گفتند و می خندیدند مزاح می کردند که این زمین برای رفتن ما به خانه خدا جوابگو نیست و امیدی نداریم شاید خیرش به نوه های ما برسه ولی به ما نه..

سالها گذشت و تا اینکه در توسعه شهری زمین این سه نفر قیمت پیدا کرد و دو تا از دوستان آقا بهرام ما اومدند و بهش مژده دادند که قیمت که رفته بالا بماند مشتری هم برای زمین پیدا شده مثل اینکه خدا ما رو طلبیده.

هر سه نفر خوشحال رفتند و زمین رو با قیمت مناسب فروختند و آماده شدن برای زیارت خانه خدا. موقع ثبت نام که شد این فامیل گرامی ما آقا بهرام به دوستانش اعلام کرد من نمی تونم بیام.

دوستاش که اصلا فکر این را هم نمی کردند پس از سالها انتظار این جواب رو بشنوند از آقا بهرام پرسیدند که چرا رفیق نیمه راه شدی؟ قرار ما این نبود.
آقا بهرام گفت: من کاری دارم که از حج واجب تره
دوستاش گفتند: که اگه مشکلی پیش اومده به ما بگو کمکت کنیم
آقا بهرام گفت: نه نگران نباشید مشکلی نیست من نیت ام رو عوض کردم
آقا بهرام چند ماه بعد عروسی پسرش بود و تصمیم داشت این پول رو برای پسرش هزینه کنه و بعد از عروسی براش خونه بگیره وقتی دوستاش متوجه شدند خواستند کمکش کنند که به سفر حج هم برسه ولی قبول نکرد و می گفت این هم عمل خیر هست و یکی از آرزوهای من این هست که پسرم رو داماد کنم.

عروسی به خوبی و خوشی برگزار شد و داماد و عروس سر خونه زندگی خودشون رفتند یک ماه بعد از عروسی،  آقا بهرام صبح از همسرش و بچه ها خداحافظی کرد و حتی حلالیت طلبید و رفت محل کارش به محضی که به محل کارش رسید از یکی از همکارای جوانش یک لیوان آب خواست و یک لیوان آب رو که خورد نشست و همون جا سکته کرد و فوت شد.

خودش بارها آرزو می کرد که اگه قرار بمیرم خدا کنه یا محل کارم باشم یا خونه ام تو مسیر راه اگه بمیرم تا بخوان منو شناسایی کنند و خانواده ام رو پیدا کنند خیلی برای خانواده ام عذاب آور میشه ... و همون جور فوت شد که دوست داشت یعنی تو محل کارش.

دوستاش و اقوام همه مطلع شدند و تو مراسم صحبت از رفتن مکه اش شد و اینکه با وجود علاقه ای که به رفتن به حج داشت ولی برای سر و سامان دادن به زندگی پسرش از خودش گذشت و همه به خاطر این گذشت و بزرگواریش ازش یاد می کردند.


دوتا از دوستاش که تو مراسم بودند برای مکه ثبت نام کرده بودند و اسم یکشون اعلام شده بود و دو سه ماه بعدش عازم بود. چند روز مونده به حرکت اومدند از خانواده آقا بهرام ، دوست قدیمی شون خداحافظی کردند و طلب حلالیت.

ماجرا از اینجا شروع شد که بعد از برگشتن از مکه با همسر آقا بهرام تماس گرفتند که ما همین حالا میایم برای دیدن شما و عجیب بود چون معمولا دوستان و آشنایان برای دیدن مسافرای مکه به منزلشون میرن.

همسر آقا بهرام تعریف می کرد که وقتی به منزل ما اومدند من دیدم اشک و گریه بهشون مجال صحبت کردن نمی ده...
دوست آقا بهرام و خانمشون بعد از اینکه کمی آروم تر شدند تعریف کردند که موقعی که به مکه رفتند به یاد همه بودند ولی اتفاقی که افتاده این بود که هنگام طواف مکه دوست آقا بهرام ، جلوی خودش در چند متری اش بهرام  رو میبینه و شوکه میشه برای اینکه شک و تردیداش برطرف بشه صداش میزنه: بهرام...بهرام...
میگه برگشت منو نگاه کرد در حالی که لبخند میزد و در همین موقع من از حال رفتم ..
و این ماجرا رو با گریه تعریف می کرد خانمش می گفت تو طواف دیدم همسرم یه لحظه به جلو خیره شد و صدا زند بهرام...بهرام... و دستش رو دراز کرد به سمت جلو و حالش بد شد و من خودم رو سریع بهش رسوندم...

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری


طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود

که تا به واسطه آن دلی به دست آری


هزار بار پیاده طواف کعبه کنی

قبول حق نشود گر دلی بیازاری


بده تو ملکت و مال و دلی به دست آور

که دل ضیا دهدت در لحد شب تاری


هزار بدره زرگر بری به حضرت حق

حقت بگوید دل آر اگر به ما آری


که سیم و زر بر ما لاشیست بی‌مقدار

دلست مطلب ما گر مرا طلبکاری


ز عرش و کرسی و لوح قلم فزون باشد

دل خراب که آن را کهی بنشماری


مدار خوار دلی را اگر چه خوار بود

که بس عزیر عزیزست دل در آن خواری


دل خراب چو منظرگه اله بود

زهی سعادت جانی که کرد معماری


عمارت دل بیچاره دو صدپاره

ز حج و عمره به آید به حضرت باری


کنوز گنج الهی دل خراب بود

که در خرابه بود دفن گنج بسیاری


کمر به خدمت دل‌ها ببند چاکروار

که برگشاید در تو طریق اسراری


گرت سعادت و اقبال گشت مطلوبت

شوی تو طالب دل‌ها و کبر بگذاری


چو همعنان تو گردد عنایت دل‌ها

شود ینابع حکمت ز قلب تو جاری


روان شود ز لسانت چو سیل آب حیات

دمت بود چو مسیحا دوای بیماری


برای یک دل موجود گشت هر دو جهان

شنو تو نکته لولاک از لب قاری


وگر نه کون و مکان را وجود کی بودی

ز مهر و ماه و ز ارض و سمای زنگاری


خموش وصف دل اندر بیان نمی‌گنجد

اگر به هر سر مویی دو صد زبان داری


بر اساس خاطرات یکی از خادمان هیئت عزاداری




اعلانات خيريه



موسسه خيريه محک



بنياد خيريه مهر نور, بنر حمايتي,بنر خيريه,بنر مهر نور


جستجو




در اين وبلاگ
در كل اينترنت



پربازديدترين مطالب

زيارت اماکن مذهبي


پخش زنده حرم