درباره وبلاگ
هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس(ع) محله پسکلایه کوچک واقع در شهرستان شهسوار بوده و عمده فعالیتهای این هیئت برگزاری مراسم فرهنگی و مذهبی با حضور جوانان ولائی و متدین محل و حمایت پیران و پیشکسوتان می باشد. مکان هیئت: تنکابن - پسکلایه کوچک - خیابان شهید کوهستانی- خیابان شهید بیژن حسین پور - مسجد صاحب الزمان (عج)
ورود کاربران
آخرين مطالب ارسالي
- سالروز شهدای هفتم تیر و روز قوه قضائیه
- روز خاص زیارتی امام رضا علیه السلام
- درگذشت استاد کریم خانی تسلیت باد
- تصنیف بسیار زیبای "قطعه ای از بهشت"
- میلاد امام علی بن موسی الرضا(ع)
- چهل حدیث از امام رضا (ع)
- صلوات خاصه امام رضا علیه السلام
- قطعه "سبزه نوروز" از دکتر اصفهانی در وصف امام رضا علیه السلام
- نماهنگ امام رضا(ع) با صدای حامد زمانی
- سالروز ارتحال رهبر کبیر انقلاب و نیمه خرداد
- ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختران
- زندگینامه حضرت معصومه (س)
- کرامات حضرت معصومه (س) از زبان خادمان حرم
- عظمت و کرامت حضرت معصومه سلام (س) در روایات
- شهادت امام جعفر صادق (ع)
- معجزات و کرامات امام صادق علیه السلام
- زندگینامه امام جعفرصادق(ع)
- چهل حدیث از امام جعفر صادق (ع)
- روز آزادی خرمشهر گرامی باد
- نیمه شوال سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
نويسندگان
آمار بازديد
آنلاين : 1 نفر
بازديد امروز : 41517 نفر
بازديد ديروز : 32758 نفر
بازديد ماه : 74275 نفر
بازديد سال : 41516 نفر
کل بازديد : 313058 نفر
تعداد اعضا : 10 نفر
کل مطالب : 1937
نظرات : 68
خودمان را بهتر بشناسیم - توصیف دنیا دوستی انسان به روایت قرآن
مدتی هست که تصمیم گرفتم در باب خود شناسی مطلبی رو برای دوستداران و علاقه
مندان این موضوع قرار دهم چرا که برای رسیدن به کمال آرامش در زندگی باید
ابتدا خودمان را و ابعاد مختلف شخصیتی مان را کاملا بشناسیم. و بنا به قول
ائمه و معصومین خود شناسی خداشناسی است.
شاید
بارها دچار مشکلات اخلاقی و رفتاری می شویم که از خودمان منزجر و کاملا
متنفر شده و به کنج عزلت پناه می آوریم. و حتی از مطرح کردن این مشکل
اخلاقی با دیگران و کمک گرفتن از آنها دوری می کنیم و فکر می کنیم که این
بد رفتاری و اخلاقی و یا کشش و گرایش به گناه فقط در ما و وجود داشته و
دیگران از آن بری هستند.
اما آنچه که مسلم است
انسان ها در بسیاری از موارد رفتاری و اخلاقی شبیه هم هستند و فقط میزان
گرایش افراد به این اشتباهات متفاوت است و هرچه شناخت انسان نسبت به
تمایلات خود بیشتر شود راحت تر می تواند آن را مدیریت نماید.
خداوند
بزرگ در قرآن کریم آیاتی در خصوص معرفی انسان دارد که شاید برای اولین بار
با خواندن و درک معنای آن ، این خصوصیات را در درون خود نمی یابیم ولی
وقتی به مشکلی بر می خوریم که بدلیل بی توجهی به همین صفات آدمی حادث شده،
خواندن مجدد این آیات ما را به درک و فهم بیشتری از وجود خودمان می رساند و
حتی اشک ندامت و پشیمانی بر رخسارمان عارض می شود.
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ [آیه 2 سوره عنکبوت]
آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهایشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟
ما
در تمام طول زندگی مان امتحان خواهیم شد تا به نقاط ضعف خود پی برده و به
اصلاح آن بپردازیم چرا که خداوند به احوال تک تک بندگانش عالم است و این ما
هستیم که جاهل به وجود خویش هستیم.
و اینکه انسان مورد چه آزمایش هایی قرار می گیرد خود مبحثی است که باید جداگانه به آن پرداخت و در مقالات بعدی بیان خواهد شد.
در این مقاله تصمیم داریم به توصیف گرایشات رفتاری و اخلاقی انسان به روایت قرآن بپردازیم:
در
احادیث آمده است که سه خصیصه طمع - غرور و تکبر - حسد منشا تمام بدی ها
هستند که حضرت آدم به واسطه طمع میوه بهشتی را خورد و به زمین نزول کرد و
شیطان که مقرب درگاه الهی بود بواسطه غرور و تکبر بود که از مقام خود طرد
شد و قابیل نیز بواسطه حسادت با برادر خویش او را کشت و ما نیز در طول
زندگی بارها با این گرایش ها دست به گریبان هستیم و اگر دقت کنید منشا اکثر
مشکلات اخلاقی همین سه عنصر هستند.
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿الطارق: ٥﴾
انسان مغرور است:
كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَىٰ ﴿العلق: ٦﴾
راستی که انسان سرکش و مغرور میشود.
انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید.
انسانی که اسیر وسوسه نفس است و از دست آن آسایش ندارد:
وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا ﴿الإسراء: ١١﴾
انسان
با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان
شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبر و شتابکار
است.
حتی عذاب آسمانی:
وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن
تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ
كَفُورٌ ﴿الشورى: ٤٨﴾
و ما چون به انسان (بیصبر
کم ظرف) از لطف و رحمت خود بهرهای بخشیم بدان شاد شود و اگر به کیفر
کردار خود رنج و عذابی به آنان رسد آدمی سخت راه کفران پوید.
به موعدش که برسد زیر همه چیز و زده حتی خدا و همه چیز را کتمان خواهد کرد:
إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿العاديات: ٦﴾
(قسم به اسبان این مجاهدان دین خدا) که انسان نسبت به پروردگارش کافر نعمت و ناسپاس است.
و با این اعمال فقط به خودش ضرر خواهد زد:
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿العصر: ٢﴾
که انسان هم در خسارت و زیان است.
و فقط دنبال عیش و نوش و خوش گذرانی است:
بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿القيامة: ٥﴾
و فکر می کند که هدف از زندگی همین امور زودگذر است:
با این همه ناسپاسی که کرده وقتی خداوند می خواهد به این انسان بفهماند که تمام زندگی این نیست و نعمتی را از او می گیرد:
شاکر خداوند که نیست بماند اگر در امورات دنیا بهش خوش نگذرد افسردگی گرفته و مایوس هم خواهد شد:
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا ﴿الإسراء: ٨٣﴾
و ما هرگاه به انسان نعمتی عطا کنیم از آن رو بگرداند و دوری جوید، و هرگاه شر و بلایی به او روی آورد به کلی مأیوس و ناامید شود.
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ ﴿هود: ٩﴾
و
اگر ما بشر را به نعمت و رحمتی برخوردار کنیم، سپس (چون کفران کرد) آن
نعمت را از او بازگیریم او سخت به خوی نومیدی و کفران درافتد.
لَّا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاءِ الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ ﴿فصلت: ٤٩﴾
آدمی
(حریص، از خدا) به دعا دایم تمنّای خیر میکند و هرگز خستگی و سیری ندارد و
لیکن اگر به وی شرّ و آسیبی رسد (از رحمت الهی) زود مأیوس و ناامید
میگردد.
تاره این موقع به یاد خدا خواهد افتاد و شروع به دعا و طلب خواسته هاش از خدا خواهد کرد:
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعَاءٍ عَرِيضٍ ﴿فصلت: ٥١﴾
و
ما هر گاه به انسان (بیحوصله کم ظرف) نعمتی عطا کنیم رو بگرداند و (از
شکر خدا) دوری جوید، و هر گاه شرّ و بلایی به او روی آورد آن گاه دایم زبان
به دعا گشاید (و اظهار عجز نماید).
و اصلا به روی خودش نمی آورد که کسی نیست که بخواهد مطالبه چیزی داشته باشد آنهم از خالق خودش:
هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ
حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا ﴿الانسان: ١﴾
آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که هیچ چیزی لایق ذکر نبود؟
وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن
تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنسَانَ لَظَلُومٌ
كَفَّارٌ ﴿ابراهيم: ٣٤﴾
و از انواع نعمتهایی که
از او درخواست کردید به شما عطا فرمود، و اگر نعمتهای (بی انتهای) خدا را
بخواهید به شماره آورید هرگز حساب آن نتوانید کرد، (با این همه لطف و رحمت
خدا) باز انسان سخت ستمگر و کفر کیش و ناسپاس است.
راه و روش زندگی درست را هم خداوند به او نشان داده ولی باز بحث و جدل بیهوده میکند:
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ﴿الكهف: ٥٤﴾
و ما در این قرآن هرگونه مثال و بیان برای (هدایت) خلق آوردیم و لیکن آدمی بیشتر از هر چیز (با سخن حق) به جدال و خصومت برخیزد.
هنگامی هم که از نعمت دنیا همه جورش رو داشت به جای شکر ، فخر فروشی می کرد و می گفت چون خدا من را دوست دارد به من نعمت داده است:
فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿الفجر: ١٥﴾
اما
انسان (کم ظرف ضعیف بی صبر) چون خدا او را برای آزمایش و امتحان کرامت و
نعمتی بخشد در آن حال (مغرور ناز و نعمت شود و) گوید: خدا مرا عزیز و گرامی
داشت.
آنقدر خسیس و بخیل است که در حق دیگران هم هیچ انفاقی نکرده:
قُل
لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا
لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُورًا
﴿الإسراء: ١٠٠﴾
بگو که شما اگر دارای گنجهای
رحمت (بیانتهای) خدای من شوید باز هم از ترس فقر و خوف درویشی، بخل از
انفاق خواهید کرد، که انسان طبعا بسیار ممسک و بخیل است.
حتی در حق پدر و مادر خودش:
وَوَصَّيْنَا
الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ
وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ
الْمَصِيرُ ﴿لقمان: ١٤﴾
و ما به هر انسانی سفارش
کردیم که در حقّ پدر و مادر خود نیکی کن خصوص مادر که چون بار حمل فرزند
برداشته و تا مدّت دو سال که طفل را از شیر باز گرفته (هر روز) بر رنج و
ناتوانیش افزوده است، (و فرمودیم که) شکر من و شکر پدر و مادرت بجای آور،
که بازگشت (خلق) به سوی من خواهد بود.
و بقدری این انسان نادان هست که برای رسیدن به خواسته هایش دست به هر کاری زده و هر مسئولیتی را می پذیرد:
و به محض اینکه به خطر می افتد به یاد خداست :
وَإِذَا
مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ
فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنسَانُ
كَفُورًا ﴿الإسراء: ٦٧﴾
و چون در دریا به شما
خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی میخوانید از
یاد شما بروند، و آنگاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا
روی میگردانید، و انسان بسیار کفر کیش و ناسپاس است.
و تو این شرایط حتی در حال خوابیدن هم بیاد خداست!!!:
وَإِذَا
مَسَّ الْإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ
قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَّمْ يَدْعُنَا
إِلَىٰ ضُرٍّ مَّسَّهُ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا
يَعْمَلُونَ ﴿يونس: ١٢﴾
و وقتی خداوند به این انسان ضعیف می خواهد کمک و یاری برساند:
فَإِذَا
مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً
مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ
وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿الزمر: ٤٩﴾
آری
آدمی (ناسپاس) چون رنج و دردی به او رسد ما را به دعا میخواند و باز چون
(آن رنج و عذاب را برداشتیم و) نعمت و دولت به او دادیم گوید: این نعمت
دانسته (و به استحقاق) نصیب من گردید. (چنین نیست) بلکه آن امتحان وی است و
لیکن اکثر مردم آگه نیستند.
و اصلا به روی خودش نمی آورد که دنیای دیگری هم هست
أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿القيامة: ٣﴾
و با همین امور دنیا چنان مشغول هست که متوجه نیست با کله دارد رهسپار جهنم می شود
وَإِذَا
مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا
خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ
وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ
بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ﴿الزمر: ٨﴾
و
(بی چاره) انسان را هر گاه فقر و مصیبت و رنجی پیش آید در آن حال به دعا و
توبه و انابه به درگاه خدای خود رود و چون نعمت و ثروتی از سوی خود به او
عطا کند خدایی را که از این پیش میخواند به کلی فراموش سازد و برای خدای
یکتا شریک و همتاهایی قرار دهد تا (خلق را) از راه خدا گمراه سازد. بگو:
(ای نگون بخت) اندکی به کفر (و عصیان) لذّت و آسایش جو، که عاقبت از اهل
آتش دوزخ خواهی بود.
و در آخر درس اخلاقی این مبحث:
لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿الحديد: ٢٣﴾
(این تقدیر حق را بدانید) تا هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید و به آنچه به شما میدهد مغرور و دلشاد نگردید، و خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست.
در پناه حق باشید
تعداد بازديد : 62 | ارسال نظر(0) | نسخه قابل چاپ | موضوع: مقاله و تحقیق, آموزش قرآن,
برچسب ها: توصیف دنیا دوستی انسان به روایت قرآن
جستجو
پربازديدترين مطالب
پيوندها
- پرچم سرخ یا حسین
- مختارنامه ای ها
- پایگاه جامع عاشورا
- ایران و جهان چند قطبی
- ایران ارتوپد
- دریای خزر
- داستان برای کودکان و نوجوانان
- تغذیه سالم و درست
- هیئت انصارالحسین (ع) شهدای آذریهای تنکابن
- هیئت انصار الحسین
- بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی
- بچه های شیعه
- سایت مسجد جمکران
- پایگاه اطلاع رسانی تعزیه ایران
- تجربه های آموزشی قرآنی
- دار الایتام امام هادی (ع)
- آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
- کوچکترین مرد کربلا
- پایگاه مقاومت شهدای پسکلایه کوچک
- شجره طیبه صالحین
- فروشگاه اسلام مارکت
- آموزش مداحی امیرپور خادم العباس
- شیعه نیوز
- شیعه لیدرس
- هاست رایگان
- پوسترهای مذهبی
- مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)
- دختران آفتاب
- سایت آیت الله سیستانی
- مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
- تو فقط لیلی باش
- طرح عفاف و ترویج حجاب
- حسینیه نوحه
- طراحی سایت
- ریاحین
- سبک زندگی اسلامی
- کتابخانه احادیث شیعه
- اسلام کوئست
- مسجد الزهرا
- عقیق