درباره وبلاگ
هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس(ع) محله پسکلایه کوچک واقع در شهرستان شهسوار بوده و عمده فعالیتهای این هیئت برگزاری مراسم فرهنگی و مذهبی با حضور جوانان ولائی و متدین محل و حمایت پیران و پیشکسوتان می باشد. مکان هیئت: تنکابن - پسکلایه کوچک - خیابان شهید کوهستانی- خیابان شهید بیژن حسین پور - مسجد صاحب الزمان (عج)
ورود کاربران
آخرين مطالب ارسالي
- حلول ماه مبارک رمضان 1446 هجری قمری سال 1403 شمسی
- ولادت حضرت علی اکبر
- میلاد حضرت سید الشهدا(ع)، حضرت ابوالفضل العباس(ع)،امام سجاد(ع)
- وفات حضرت زینب (س)
- شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام
- مبعث پیامبر اسلام (ص)
- شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد
- شهادت ختم رسل ، محمد رسول الله (ص) تسلیت باد
- شهادت امام حسن مجتبی(ع) بر تمامی شیعیان تسلیت باد
- اربعین حسینی بر تمامی شیعیان تسلیت و تعزیت باد
- زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
- شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
- اول صفر ورود اهل بیت (ع) به شام
- وقایع روز نوزدهم محرم حركت كاروان اسرا به شام و وقایع عجیب این سفر
- وقایع روز سیزدهم محرم مجلس ابن زیاد لعنه الله علیه
- روز سیزدهم محرم - تدفین پیکر شهدای کربلا
- وقایع روز دوازدهم محرم سخنان حضرت زینب (س) در ورود به کوفه
- شهادت امام سجاد علیه السلام
- وقایع روز یازدهم محرم حرکت کاروان اسرا به کوفه
- ۱۱ معجزه بعد از عاشورا
نويسندگان
آمار بازديد
آنلاين : 5 نفر
بازديد امروز : 87546 نفر
بازديد ديروز : 32758 نفر
بازديد ماه : 120304 نفر
بازديد سال : 87545 نفر
کل بازديد : 359087 نفر
تعداد اعضا : 10 نفر
کل مطالب : 1982
نظرات : 69
داستان ولادت امیر المومنین علی مرتضی علیه السلام
اى آنكه حريم كعبه كاشانه تست پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد
المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر اين
على عليه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2) اما ولادت اين كودك مانند ولادت
ساير كودكان بسادگى و بطور عادى نبود بلكه با تحولات عجيب و معنوى توأم بوده
است مادر اين طفل خدا پرست بوده و با دين حنيف ابراهيم زندگى ميكرد و پيوسته
بدرگاه خدا مناجات كرده و تقاضا مي نمود كه وضع اين حمل را بر او آسان گرداند
زيرا تا به اين كودك حامل بود خود را مستغرق در نور الهى مي ديد و گوئى از ملكوت
اعلى بوى الهام شده بود كه اين طفل با ساير مواليد فرق بسيار دارد. شيخ صدوق و فتال نيشابورى از يزيد
بن قعنب روايت كرده اند كه گفت من با عباس بن عبد المطلب و گروهى از عبد العزى
در كنار خانه خدا نشسته بوديم كه فاطمه بنت اسد مادر امير المؤمنين در حاليكه
نه ماه باو آبستن بود و درد مخاض داشت آمد و گفت خدايا من به تو و بدانچه از
رسولان و كتابها از جانب تو آمده اند ايمان دارم و سخن جدم ابراهيم خليل را
تصديق ميكنم و اوست كه اين بيت عتيق را بنا نهاده است بحق آنكه اين خانه را
ساخته و بحق مولودى كه در شكم من است ولادت او را بر من آسان گردان ، يزيد بن
قعنب گويد ما بچشم خود ديديم كه خانه كعبه از پشت (مستجار) شكافت و فاطمه به درون
خانه رفت و از چشم ما پنهان گرديد و ديوار بهم بر آمد چون خواستيم قفل درب خانه
را باز كنيم گشوده نشد و چنين افتخار منحصر بفردى كه براى
على عليه السلام در اثر ولادت در اندرون كعبه حاصل شده است بر احدى از عموم
افراد بشر چه در گذشته و چه در آينده بدست نيامده است و اين سخن حقيقتى است كه
اهل سنت نيز بدان اقرار و اعتراف دارند چنانكه ابن صباغ مالكى در فصول المهمه
گويد: و لم يولد فى البيت الحرام قبله احد
سواه و هى فضيلة خصه الله تعالى بها اجلالا له و اعلاء لمرتبته و اظهارا
لتكرمته. (4) يعنى پيش از آنحضرت احدى در خانه
كعبه ولادت نيافت مگر خود او و اين فضيلتى است كه خداى تعالى به على عليه السلام
اختصاص داده تا مردم مرتبه بلند او را بشناسند و از او تجليل و تكريم نمايند. در جلد نهم بحار در مورد وجه تسميه
آنحضرت بعلى چنين نوشته شده است كه چون ابوطالب طفل را از مادرش گرفت بسينه خود
چسباند و دست فاطمه را گرفته و بسوى ابطح آمد و به پيشگاه خداوند تعالى چنين
مناجات نمود. يا رب هذا الغسق الدجى هاتفى ندا كرد: خصصتما بالولد الزكى علماى بزرگ اهل سنت نيز در كتب خود
بهمين مطلب اشاره كرده اند و محمد بن يوسف گنجى شافعى با تغيير چند لفظ و كلمه
در كفاية الطالب چنين مينويسد كه در پاسخ تقاضاى ابوطالب ندائى برخاست و اين دو
بيت را گفت. يا اهل بيت المصطفى النبى و در بعضى روايات آمده است كه فاطمه
بنت اسد پس از وضع حمل (پيش از اينكه بوسيله نداى غيبى نام او على گذاشته شود)
نام كودك را حيدر نهاد و هنگاميكه او را قنداق كرده بدست شوهر خود ميداد گفت
خذه فانه حيدرة و بهمين جهت آنحضرت در غزوه خيبر به مرحب پهلوان معروف يهود
فرمود:
انا الذى سمتنى امى حيدرة و چون نام آنحضرت على گذاشته شد نام
حيدر جزو ساير القاب بر او اطلاق گرديد و از القاب مشهورش حيدر و اسد الله و
مرتضى و اميرالمؤمنين و اخو رسول الله بوده و كنيه آنجناب ابو الحسن و ابوتراب
است. همچنين خدا پرستى و اسلام آوردن
فاطمه و ابوطالب نيز از روايات گذشته معلوم ميشود كه آنها در جاهليت موحد بوده
و براى تعيين نام فرزند خود بدرگاه خدا استغاثه نموده اند، فاطمه بنت اسد براى
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بمنزله مادر بوده و از اولين گروهى است كه
به آن حضرت ايمان آورد و بمدينه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اكرم صلى الله
عليه و آله و سلم پيراهن خود را براى كفن او اختصاص داد و بجنازه اش نماز خواند
و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقين فرمود و
دعا نمود. (9) و ابوطالب هم موحد بوده و پس از
بعثت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدو ايمان آورده و چون شيخ و رئيس
قريش بود لذا ايمان خود را مصلحة مخفى مينمود،در امالى صدوق است مردى بابن عباس
گفت اى عمو زاده رسول خدا مرا آگاه گردان كه آيا ابوطالب مسلمان بود؟ گفت چگونه
مسلمان نبود در حاليكه ميگفت: و قد علموا ان ابننا لا مكذب يعنى مشركين مكه دانستند كه فرزند
ما (محمد صلى الله عليه و آله و سلم) نزد ما مورد تكذيب نيست و بسخنان بيهوده
اعتناء نميكند مثل ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه ايمان خود را در دل مخفى
نگه ميداشتند و ظاهرا مشرك بودند و خداوند دو ثواب بآنها داد،حضرت صادق عليه
السلام هم فرمود مثلا ابوطالب مثل اصحاب كهف است كه در دل ايمان داشتند و ظاهرا
مشرك بودند و خداوند دو پاداش (يكى براى ايمان و يكى براى تقيه) بآنها داد.
(10) اشعار زيادى از ابوطالب در مدح
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مانده است كه اسلام وى از مضمون آنها كاملا
روشن و هويداست چنانكه به آنحضرت خطاب نموده و گويد: و دعوتنى و علمت انك ناصحى بحضرت صادق عرض كردند كه(اهل سنت)
گمان كنند كه ابوطالب كافر بوده است فرمود دروغ گويند چگونه كافر بود در حاليكه
ميگفت: ألم تعلموا انا وجدنا محمدا شيخ سليمان بلخى صاحب كتاب ينابيع
المودة درباره ابوطالب گويد: و حامى النبى و معينه و محبه اشد
حبا و كفيله و مربيه و المقر بنبوته و المعترف برسالته و المنشد فى مناقبه
ابياتا كثيرة و شيخ قريش ابوطالب. (13) يعنى ابوطالب كه رئيس و بزرگ قريش
بود حامى و كمك پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و او را بسيار دوست داشت
و كفيل معيشت و مربى آن حضرت بود و بنبوتش اقرار و برسالتش اعتراف داشت و در
مناقب او اشعار زيادى سروده است.(درباره اثبات ايمان ابوطالب مطالب زيادى در
كتب دينى نوشته شده و كتابهاى مستقلى نيز مانند كتاب ابوطالب مؤمن قريش برشته
تأليف در آمده است) . بارى ولادت على عليه السلام در
اندرون كعبه مفاخر بنى هاشم را جلوه تازه اى بخشيد و شعراى عرب و عجم در
اين مورد اشعار زيادى سروده اند كه در خاتمه اين فصل به چند بيت از سيد حميرى ذيلا
اشاره ميگردد. ولدته فى حرم الاله امه مادرش او را در حرم خدا زائيد در
حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود. آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه
ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود. در شبى كه ستاره هاى منحوسش ناپيدا
بوده و سعيدترين ستاره به همراه ماه پديد آمده بود . قابله هاى(دنيا) هيچ مولودى را
مانند او لباس نپوشاينده اند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر
آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم. پىنوشتها:
(1) حبشى هاى فيل سوار كه باصحاب
فيل سوار كه باصحاب فيل مشهورند تحت فرماندهى ابرهه براى ويران كردن كعبه بمكه
آمده بودند كه خداوند همه آنها را هلاك نمود و خود ابرهه نيز آخرين نفر بود كه
بهلاكت رسيد چنانكه در قرآن كريم فرمايد: (ألم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل؟)
اعراب حجاز آن سال را مبارك شمرده و نامش را عام الفيل گذاشتند و ولادت نبى
اكرم نيز در همان سال بوده است تا 71 سال پس از آن واقعه يعنى تا سال 18 هجرى عام
الفيل مبدأ تاريخ مسلمين بود ولى در سال مزبور كه ششمين سال خلافت عمر بود
به راهنمائى حضرت امير از عام الفيل صرفنظر و سال هجرت نبوى مبدأ تاريخ مسلمانان
قرار گرفت. (2) ابوطالب پيش از ولادت على عليه
السلام داراى سه پسر ديگر هم بود كه به ترتيب عبارتند از طالب،عقيل،جعفر.
(3) امالى صدوق مجلس 27 حديث 9ـروضة
الواعظين جلد 1 ص 76ـ بحار الانوار جلد 35 ص 8ـ كشف الغمه ص .19 (4) فصول المهمه ص .14 (5) اى پروردگار صاحب شب تاريك و
ماه نور دهنده از حكم مقضى خود براى ما آشكار كن كه اسم اين كودك را چه
بگذاريم. (6) شما دو نفر (ابوطالب و فاطمه)
اختصاص يافتيد به فرزند پاكيزه و برگزيده و پسنديده پس نام او على است و على از
نام خداوند على الاعلى مشتق شده است. (7) ينابيع المودة باب 56 ص
255ـكفاية الطالب ص .406 (8) من آنكسم كه مادرم نام مرا حيدر
نهاد، شير بيشه ام چنان شيرى كه زورمند و پنجه افكن باشد. (9) اعلام الورى اصول كافى جلد 2
ابواب تاريخ امالى صدوق مجلس 51 حديث .14 (10) امالى صدوق مجلس 89 حديث 12 و
13ـ روضة الواعظين جلد 1 ص 139 (11) بحار الانوار جلد 35 ص
124ـ مرا (بدين خود) دعوت كردى و من دانستم كه يقينا تو خير خواه منى و تو از اين
پيش راستگو و امين بودى و دينى را به مردم عرضه داشتى كه آن بهترين اديان است. (12) اصول كافى جلد 2 باب ابواب
التاريخ آيا ندانستيد كه ما محمد(ص) را مانند موسى به پيغمبرى يافتيم كه در
كتابهاى گذشته نامش نوشته شده است. (13) ينابيع المودة باب 52 ص .152 (14) روضة الواعظين جلد 1 ص .81
بنا بنوشته مورخين ولادت على عليه
السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى ام عام الفيل (1) بطرز عجيب و
بي سابقه اى در درون كعبه يعنى خانه خدا بوقوع پيوست،محقق دانشمند حجة الاسلام
نير گويد:
بطحا صدف گوهر يكدانه تست
گر مولد تو بكعبه آمد چه عجب
اى نجل خليل خانه خود خانه تست
لذا دانستيم كه اين كار از امر خداى عز و جل است و فاطمه
پس از چهار روز بيرون آمد و در حاليكه امير المؤمنين عليه السلام را در روى دست
داشت گفت من بر همه زن هاى گذشته برترى دارم زيرا آسيه خدا را به پنهانى پرستيد
در آنجا كه پرستش خدا جز از روى ناچارى خوب نبود و مريم دختر عمران نخل خشك را
بدست خود جنبانيد تا از خرماى تازه چيد و خورد (و هنگاميكه در بيت المقدس او را
درد مخاض گرفت ندا رسيد كه از اينجا بيرون شو اينجا عبادتگاه است و زايشگاه
نيست) و من داخل خانه خدا شدم و از ميوه هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و
چون خواستم بيرون آيم هاتفى ندا كرد اى فاطمه نام او را على بگذار كه او على
است و خداوند على الاعلى فرمايد من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود
تأديب اش كردم و او را بغامض علم خود آگاه گردانيدم و اوست كه بتها را از خانه من
ميشكند و اوست كه در بام خانه ام اذان گويد و مرا تقديس و تمجيد نمايد خوشا بر
كسيكه او را دوست دارد و فرمانش برد و واى بر كسى كه او را دشمن دارد و
نافرمانيش كند. (3)
و القمر المبتلج المضىء
بين لنا من حكمك المقضى
ماذا ترى فى اسم ذا الصبى (5)
و الطاهر المنتجب الرضى
فاسمه من شامخ على
على اشتق من العلى (6)
خصصتم بالولد الزكى
ان اسمه من شامخ العلى
على اشتق من العلى (7)
لدينا و لا يعبأ بقول الا باطل
و لقد صدقت و كنت قبل امينا
و ذكرت دينا لا محالة انه
من خير اديان البرية دينا (11)
نبيا كموسى خط فى اول الكتب (12)
و البيت حيث فنائه و المسجد
بيضاء طاهرة الثياب كريمة
طابت و طاب وليدها و المولد
فى ليلة غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنير الاسعد
ما لف فى خرق القوابل مثله
الا ابن امنة النبى محمد (14)
تعداد بازديد : 166 | ارسال نظر(0) | نسخه قابل چاپ | موضوع: علی(ع),
برچسب ها: داستان تولد امیر المومنین
جستجو
پربازديدترين مطالب
پيوندها
- پرچم سرخ یا حسین
- مختارنامه ای ها
- پایگاه جامع عاشورا
- ایران و جهان چند قطبی
- ایران ارتوپد
- دریای خزر
- داستان برای کودکان و نوجوانان
- تغذیه سالم و درست
- هیئت انصارالحسین (ع) شهدای آذریهای تنکابن
- هیئت انصار الحسین
- بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی
- بچه های شیعه
- سایت مسجد جمکران
- پایگاه اطلاع رسانی تعزیه ایران
- تجربه های آموزشی قرآنی
- دار الایتام امام هادی (ع)
- آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
- کوچکترین مرد کربلا
- پایگاه مقاومت شهدای پسکلایه کوچک
- شجره طیبه صالحین
- فروشگاه اسلام مارکت
- آموزش مداحی امیرپور خادم العباس
- شیعه نیوز
- شیعه لیدرس
- هاست رایگان
- پوسترهای مذهبی
- مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)
- دختران آفتاب
- سایت آیت الله سیستانی
- مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
- تو فقط لیلی باش
- طرح عفاف و ترویج حجاب
- حسینیه نوحه
- طراحی سایت
- ریاحین
- سبک زندگی اسلامی
- کتابخانه احادیث شیعه
- اسلام کوئست
- مسجد الزهرا
- عقیق