درباره وبلاگ
هیئت جوانان عزادار حضرت ابوالفضل العباس(ع) محله پسکلایه کوچک واقع در شهرستان شهسوار بوده و عمده فعالیتهای این هیئت برگزاری مراسم فرهنگی و مذهبی با حضور جوانان ولائی و متدین محل و حمایت پیران و پیشکسوتان می باشد. مکان هیئت: تنکابن - پسکلایه کوچک - خیابان شهید کوهستانی- خیابان شهید بیژن حسین پور - مسجد صاحب الزمان (عج)
ورود کاربران
آخرين مطالب ارسالي
- شهادت حضرت زهرا (س) بر تمامی شیعیان تسلیت باد
- حوادث شب ولادت حضرت رسول(ص)
- شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد
- شهادت ختم رسل ، محمد رسول الله (ص) تسلیت باد
- شهادت امام حسن مجتبی(ع) بر تمامی شیعیان تسلیت باد
- اربعین حسینی بر تمامی شیعیان تسلیت و تعزیت باد
- زیارت اربعین امام حسین علیه السلام
- شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
- اول صفر ورود اهل بیت (ع) به شام
- وقایع روز نوزدهم محرم حركت كاروان اسرا به شام و وقایع عجیب این سفر
- وقایع روز سیزدهم محرم مجلس ابن زیاد لعنه الله علیه
- روز سیزدهم محرم - تدفین پیکر شهدای کربلا
- وقایع روز دوازدهم محرم سخنان حضرت زینب (س) در ورود به کوفه
- شهادت امام سجاد علیه السلام
- وقایع روز یازدهم محرم حرکت کاروان اسرا به کوفه
- ۱۱ معجزه بعد از عاشورا
- نقش شیطان در روز عاشورا
- هجرت و مجاهدت - شب دهم محرم الحرام
- روضه شب نهم ـ مصيبت ساقي لبتشنگان-روایت اول
- روضه شب نهم ـ حضرت ابوالفضل العباس(ع) - روایت دوم
نويسندگان
آمار بازديد
آنلاين : 1 نفر
بازديد امروز : 74692 نفر
بازديد ديروز : 32758 نفر
بازديد ماه : 107450 نفر
بازديد سال : 74691 نفر
کل بازديد : 346233 نفر
تعداد اعضا : 10 نفر
کل مطالب : 1982
نظرات : 69
اول صفر ورود اهل بیت (ع) به شام
گزارش ورود کاروان اسیران اهل بیت(ع) با سرهای شهیدان به شام در کتابهای مقتل و تاریخ امامت و تاریخ زندگانی سیدالشهدا(ع) و امام زینالعابدین(ع) و همچنین در کتابهای تاریخ اسلام وجود دارد. بنابراین در سفر کاروان اهل بیت(ع) و انتقال سرهای شهیدان به شام هیچ تردیدی نیست. گزارش «سهل بن سعد» منبع: قدس آنلاین - به نقل از مشرق نیوز
ورود در روز اول ماه صفر 61 (هـ.ق.)
به نقل مشهور، کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان، پس از 11 روز حرکت سریع و بیوقفه و با رنج و آزار و سختیهای فراوان، سرانجام در روز اول ماه صفر 61 هجری قمری وارد شام شدند. بنابراین از نوزدهم محرم که از کوفه حرکت کردند تا اول ماه صفر، بین کوفه و شام در راه بودند. تقی الدین ابراهیم بن علی کفعمی در پایان قرن نهم هجری در کتاب «المصباح» خویش و شیخ بهایی و حاج شیخ عباس قمی در منتهی الآمال نوشتهاند: «روز اول ماه صفر اهل بیت(ع) و سر بریده امام حسین(ع) و سایر شهیدان کربلا را وارد دمشق کردند.» برخی از مورخان تاریخ امامت و تشیع و روزنگاران تاریخ کربلا و عاشورا از سفر اجباری کاروان اهل بیت(ع) به شام سخن گفتهاند، اما در ارتباط با تاریخ رسیدن به شام یا اظهار نظری ندارند یا زمانهایی غیر از اول ماه صفر سال 61 هجری قمری را ذکر کردهاند. اما قول مشهور همین اول ماه صفر سال 61 است.
کاروان در آستانه ورود به دمشق
در گزارش سیدبن طاووس آمده است: قوم ستمگر سر امام حسین(ع) و نیز زنان و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند؛ چون نزدیک دمشق رسیدند. امکلثوم(س) به شمر که از افراد آن قوم ستمگر بود، نزدیک شد و به او گفت: درخواستی از تو دارم! شمر گفت: درخواستت چیست؟ امکلثوم(س) فرمود: «اینک شهر شام است، چون خواستی ما را وارد شهر کنی، ما را از دروازهای ببر که تماشاگر کمتری دارد تا مردمان نظارهگر کمتری باشند و به ما کمتر نگاه کنند و امر کن و به آنان بگو سرهای شهدا را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند و پیش دارند تا مردم به تماشای آنها مشغول شوند و به ما کمتر بنگرند؛ زیرا از کثرت نگاههایشان به ما در این حال خوار و رسوا شدهایم!»
شمر بن ذی الجوشن خبیث و ملعون بر عکس رفتار کرد و فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان حرکت دهند... (اللهوف، ص 173 وص 174- مثیرالاحزان، ص97- منتهی الآمال، ج1، ص307- شهادتنامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ریشهری، ص777 و ص 778).
تأمل در درخواست امکلثوم(س) و رفتار شمر ملعون
از این درخواست امکلثوم(س) و رفتار رذیلانه شمر در آستانه ورود به شام، میتوان به شخصیت پلید و شیطانی شمر و باند تبهکار بنیامیه پی برد. امروزبرای زنان باایمان و باحجاب و باتقوا و با حیای اهل بیت(ع)، پوشیدگی و رهایی از نگاههای نامحرمان، آن قدر اهمیت دارد که از سردسته تبهکاران چنین درخواستی را دارند و او نیز بر خلاف درخواست آنان اقدام میکند. زنان و دختران امروز ایران زمین و پیروان اهل بیت(ع)، باید این زنان و دختران باحیا و عفاف و اهل پوشش را الگو قرار دهند و بدانند سلامت و عفاف زن در حجاب و پوشیدگی و عدم اختلاط با مردان و در دور شدن از نگاه زهرآلود مردان نامحرم است.
یکی از گزارشگران صحنهها و لحظات ورود کاروان اسیران اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان به شام «سهل بن سعد» است. وی از اصحاب پیامبر خدا(ص) و امیرمؤمنان امام علی(ع) و از 17 نفری است که واقعه غدیر را سالها بعد در جامعه برای امام علی(ع) گواهی دادند. او تا زمان حجاج عمر کرد و در سال 74هـ.ق گرفتار شکنجه و آزار حجاج شد. وی از جمله کسانی است که حجاج به گردنشان مهر زد تا خوارشان کند و مردم از آنان حرف شنوی نداشته باشند.
وی در سال 88هـ.ق در 96 یا 91 یا 100 سالگی درگذشت. گفته میشود، او آخرین صحابی است که در مدینه از دنیا رفت.
وی هنگام ورود کاروان اهل بیت(ع) و آوردن سر مبارک سیدالشهدا(ع) به شام در این منطقه بوده است.
او گفته است: به قصد زیارت بیتالمقدس از مدینه خارج شدم. در میان راه به شام وارد شدم، شهری دیدم پر آب و درخت و با خانههای بلند و منازل فراوان! دیدم که بازارها را تزیین کردهاند و پردهها آویختهاند و زینت کرده و شاد و خوشحالند و دف و طبل و ساز مینوازند. با خود گفتم شاید امروز شما میان عیدی دارید که من نمیشناسم! از مردم پرسیدم: آیا در شام عیدی دارید که ما آن را نمیشناسیم؟
گفتند: ای پیرمرد! مگر تو در این شهر غریبی؟! گفتم: من سهل بن سعدم، پیامبر خدا(ص) را دیدهام و از او حدیث شنیدهام! گفتند: ای سهل ما تعجب داریم چرا خون از آسمان نمیبارد و چرا زمین سرنگون نمیشود و ساکنانش را فرو نمیبرد؟ گفتم: چرا این گونه شود؟! گفتند: این فرح و شادی برای آن است که سر مبارک حسین بن علی(ع) را از عراق برای یزید هدیه میبرند و اکنون میرسد. گفتم: شگفتا! سر حسین(ع) را هدیه میبرند و مردم خوشحالی میکنند؟! پرسیدم: از کدام دروازه میآورند؟ مردم به دروازهای به نام «دروازه ساعات» اشاره کردند. به سوی آن دروازه رفتم. در آنجا بود که دیدم پرچمهای کفر و ضلالت پی در پی آمد، ناگاه دیدم اسب سواری آمد به دستش نیزه سرشکستهای بود و سری بر آن قرار داشت که شبیهترین صورتها به پیامبر خدا(ص) بود. همراه آنها زنانی سوار بر شتران برهنه و بدون جهاز را آوردند.
به یکی از آنان نزدیک شدم و به او گفتم: ای دختر! تو کیستی؟ گفت: سکینه دختر حسین(ع)! به او گفتم: من صحابه جد شمایم، آیا درخواستی از من داری؟ من سهل بن سعد هستم که پیامبر(ص) را دیده و از او حدیث شنیدهام. سکینه گفت: «به این بدبختی که سر پدر بزرگوارم را دارد، بگو از بین ما بیرون رود و سر را جلوی ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم پیامبر(ص) خداییم»!
به حامل سر نزدیک شدم و به او گفتم آیا درخواست مرا اجابت میکنی تا در عوض چهارصد دینار بگیری؟ گفت: حاجت تو چیست؟ گفتم: «سر را جلوتر از اهل حرم حرکت بده. سر را از میان زنان بیرون ببر و پیشتر از آنان برو. او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم به او پرداختم. (مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص60- جلاءالعیون علامه مجلسی، ص176- بحارالانوار، ج45، ص127- منتهی الآمال، ج1، ص307- شهادت نامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ری شهری، ص775 تا ص 777)».
در این هر دو گزارش، تنها درخواست اهل بیت(ع) پنهان ماندن اهل حرم از دیدگان مردان نامحرم است. این درخواست دغدغه بزرگ و رنج درونی اهل بیت(ع) را آشکار میکند. آنان از رنجها و سختیها و آزارهای فراوان جسمی دژخیمان یزید در اینجا هیچ سخنی نمیگویند و تنها شکنجه روحی و آزار درونی بر اثر نگاههای بیگانگان و مردان بنیامیه در جشن دشمنان هنگام ورود به شام را مطرح میکنند و درصدد مهار این بیاحترامی و رهایی از نظرهای تحقیرآمیز بیگانگان هستند.
روز شادی باند اموی و حزن اهل بیت(ع)
روز ورود کاروان اهل بیت(ع) و سرهای شهیدان به شام روز جشن بنیامیه و روز حزن و اندوه اهل بیت(ع) و پیروان آنان است. حاج شیخ عباس قمی در وصف این روز نوشته است:
کانت ماتم بالعراق، تعدها
امویه بالشام من اعیادها
(منتهی الآمال، ج1، ص306)
عزاها و ماتمهایی در عراق بود که امویان در شام از عیدهایشان میشمارند.
گزارش امام باقر(ع)
عبدا... بن میمون از امام صادق(ع) از پدرشان امام باقر(ع) چنین نقل کرده است: هنگامی که خاندان امام حسین(ع) را به شام آوردند و بر یزید وارد کردند، روز بود و صورتهای زنان و دختران خاندان اهل بیت(ع) باز بود (مکشوفات وجوههن!) شامیان جفاکار گفتند: «ما رأینا سبایا احسن من هولاء فمن انتم؟ ما اسیرانی نیکوتر از اینها ندیدهایم، شما کیستید؟! فقالت: سکینه بنت الحسین(ع): نحن سبایا آل محمد علیهم السلام» (قرب الاسناد حمیری قمی، ص26، حدیث 88- شهادت نامه امام حسین(ع) بر پایه منابع معتبر، محمدی ری شهری، ص775).
سکینه دختر امام حسین(ع) گفت: «ما اسیران خاندان محمدیم»!
ما اسیران آل محمدیم!
به نقل امام صادق(ع) و باقر(ع) سکینه(س) دختر سیدالشهدا(ع) در روز ورود کاروان اهل بیت(ع) به شام در یک جمله کوتاه اعضای کاروان را معرفی میکند و میگوید: «نحن سبایا آل محمد! ما اسیران خاندان محمدیم!»
با همین جمله همه تبلیغات مسموم و گمراهکننده بنیامیه و یزیدیان پوچ شد. بالاترین عزت و کرامت و عظمت و افتخار از آن آل محمد(ص) است. با همین جمله تهمت «خارج از دین بودن» به کاروان اسیران اهل بیت(ع) خنثی شد. آل محمد(ص) محور و اساس دین اسلام هستند. قتل و اسارت آنان بالاترین جرم و جنایت در جهان اسلام است. با همین جمله مسلمانان که در جشن یزیدیان حضور داشتند، از مکر و حیله و نیرنگ یزیدیان رهایی یافتند و جرقههای آگاهی و بیداری زده شد. با همین جمله سیمای الهی و فلسفه حرکت اباعبدا... الحسین(ع) و اسارت اهل بیت(ع) نشان داده شد. آل محمد(ص) برای احیای اسلام و ارزشها و سنتهای حضرت محمد(ص) قیام کردند و به شهادت رسیدند و به اسارت رفتند.
تعداد بازديد : 42 | ارسال نظر(0) | نسخه قابل چاپ | موضوع: مقاله و تحقیق,
برچسب ها: ورود اهل بیت ع,ورود اسرا,شام
جستجو
پربازديدترين مطالب
پيوندها
- پرچم سرخ یا حسین
- مختارنامه ای ها
- پایگاه جامع عاشورا
- ایران و جهان چند قطبی
- ایران ارتوپد
- دریای خزر
- داستان برای کودکان و نوجوانان
- تغذیه سالم و درست
- هیئت انصارالحسین (ع) شهدای آذریهای تنکابن
- هیئت انصار الحسین
- بزرگترین وبلاگ اشعار مذهبی
- بچه های شیعه
- سایت مسجد جمکران
- پایگاه اطلاع رسانی تعزیه ایران
- تجربه های آموزشی قرآنی
- دار الایتام امام هادی (ع)
- آموزش زبان انگلیسی برای کودکان
- کوچکترین مرد کربلا
- پایگاه مقاومت شهدای پسکلایه کوچک
- شجره طیبه صالحین
- فروشگاه اسلام مارکت
- آموزش مداحی امیرپور خادم العباس
- شیعه نیوز
- شیعه لیدرس
- هاست رایگان
- پوسترهای مذهبی
- مجمع جهانی حضرت علی اصغر(ع)
- دختران آفتاب
- سایت آیت الله سیستانی
- مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن
- تو فقط لیلی باش
- طرح عفاف و ترویج حجاب
- حسینیه نوحه
- طراحی سایت
- ریاحین
- سبک زندگی اسلامی
- کتابخانه احادیث شیعه
- اسلام کوئست
- مسجد الزهرا
- عقیق